گلبرگ ز بی آبی نمی میرد
اگر سر در گریبانت ، ای گل ،
بسوی آسمان اُفت
تو بینی که کوهستان،
ز بی آبی نمیمیرد
که چون دائم زیر لب میان دخمه ها و غار های خویش می گوید:
«افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است.»
تو ای گلبرگ من بنگر که خوب است
پی یک قطره ی آبی
بسوی آسمان باشی
نه همچون کوهی تنها،
بدون پاسبان باشی
که چون کوه ، کوهانی
و تو بی هیچ تنهایی
مگر سبزه گلی باشی که با باران می میرد
و یا خار و خسی باشی
همچون من
که از صحرا پی دریا میگیرد...
نیما فکور